حسین خاموشی در گفتوگو با خبرنگار مهر، اظهار کرد: معیشت یکی از مهمترین چالشهای زندگی اکثر هنرمندان است و همین امر موجب شده نویسندگی برای آنها در حاشیه قرار بگیرد.
وی افزود: من تا کنون در چند جشنواره داستان برگزیده شدم، فکر میکنید اولین سوالی که از من پرسیده میشود چیست؟ «چقدر بهت میدن؟» کار شخصی من سنگ کاری است و مستقیماً ۱۲ ساعت از روزم را میگیرد، شغلم از لحاظ بدنی سخت است، یک جزوه دارم که در آن نکات نویسندگی را یادداشت کردهام و هر بار که میخواهم بنویسم باید آنها را مرور کنم، به واسطه آن دفترچه به دنیا و زندگی دومم، نویسندگی ورود میکنم و برای ساعاتی میتوانم از فکر معیشت و کار فاصله بگیرم.
این نویسنده جوان مهمترین انگیزه خود برای شرکت در جشنوارهها را جایزه عنوان کرد و ادامه داد: مثل بیشتر نویسندههای تازهکار نه خوانندهای دارم، نه حامی و نه ارتباطهای گستردهای در این حوزه برگزیده شدن در جشنوارهها به من میقبولاند که نویسندهام.
خاموشی درباره برگزاری جایزه نمایشنامه نویسی شیدای دهکردی عنوان کرد: این جایزه ۸ ساله شده و اکنون در دوره چهارم خود به صورت ملی برگزار شده است، طبعاً خیلی از نواقص آن برطرف شده اما پیشنهاد من برای این رویداد پیشنهادی است که اکنون در جایزه داستان ارغوان اجرا میشود، در این جایزه ایده جالبی تحت عنوان «برندهی برندگان» است که در آن فقط برگزیدههای دورههای قبل میتوانستند شرکت کنند؛ و به ذهن میرسد به ماننده ایده جایزه ارغوان جایزه شیدای دهکردی نیز از این ایده بهره ببرد.
وی موضوع نمایشنامه «حاجبابا پدر من نیست» نمایش برگزیده این جایزه را درباره پسر ناخلف خانوادهای عنوان کرد که پس از ازدواج با دختری که انتخاب پدرش نیست، به مدت چهار سال از توجه و حمایت خانواده محروم میشود این سرآغاز سقوط این پسر و نارضایتی همسرش در زندگی مشترک است.
نویسنده برگزیده جایزه نمایشنامه نویسی شیدای دهکردی خاطرنشان کرد: محوریت اثر من درد مشترک اکثر جوانهای ایرانی است، دغدغهها و چالشهایی که اقتصاد کشور برای من جوان در شرقیترین نقطه کشور به وجود آورده با جای جای ایران مشترک است، مسلماً توجه به زیستبوم تنوع به آثار تولیدی میبخشد؛ حرفه من سنگ کاری است و در حال حاضر نمای رومی و مدرن، چهره تمام ساختمانهای شهر را شبیه هم کرده چرا که از معماری اصیل و سنتی خودمان دور شدهایم، فکر میکنم اثری با مشخصههای بومی شانس بیشتری برای دیده شدن در خارج از مرزهای ایران داشته باشد.
خاموشی در پاسخ به این سوال که چه انتظاری از مسئولین کشور دارید گفت: در عرصه هنر من هیچ هم نیستم، خیلی بزرگترها از من بارها و بارها گلایه کردند و کسی صدایشان را نشیند، بنابراین انتظاری ندارم فقط آرزو میکنم که مدیران فرهنگی کتاب بخوانند، همین اینطور گوشهایشان شنوا میشوند.
به گزارش خبرنگار مهر، حسین خاموشی متولد سال ۱۳۶۹ در استان خراسان رضوی است او با قلم خود درباره شروع نوشتن و نویسندگی میگوید: «اولین باری که به سمت نوشتن کشیده شدم، دوران دبیرستان بود، تحت تأثیر شاهنامه بودم؛ البته همان معدود ابیاتی که در کتابهای درسی بود، آمدم نزدیک ۲۰۰ بیت نوشتم که مشخصاً ابیات وزن نداشتند، فقط قافیه داشتند و سعی کرده بودم تعداد کلمات در مصرعها برابر باشند؛ ولی قصهای در آن ابیات شروع میشد و پایان مییافت.
با شور و اشتیاق بردم دادم معلم ادبیاتمان، دفتر را باز کرد نگاهی انداخت و بست؛ یک دقیقه هم طول نکشید؛ دریغ از یک آفرین.
من آدم درونگرایی بودم؛ منزوی، خجالتی و کمحرف، با سرخوردگی نشستم سر جام و بعدش رفتم تو لاک خودم، بعد از وقفهای طولانی با آمدن تلگرام دوباره شروع به نوشتن کردم.
در دنیای مجازی زبانم از جنس کلمه بود که حسابی برونگرا و حرافم کرده بود، دلنوشتههایم را خانم لیلا کاظمی فراهانی خواندند و مشوق و اولین معلم نوشتنم شدند.
بعد از آن شروع به نوشتن داستانکوتاه کردم، عضو انجمن داستانی میعاد شدم و شاگرد اخلاق و داستانِ برادر بزرگم، حمیدرضا محدثی شدم.
سپس در دوره داستان کوتاه شرکت کردم به استادی داوود غفار زادگان و آخر سر همین تازگیها دوره فیلمنامهنویسیِ استاد عزیزم، مهران کاشانی را تمام کردم.
فراخوان نمایشنامهنویسی شیدای دهکردی را در سایت خبر بان یافتم و نمایشنامه «حاجبابا پدر من نیستم» که مورد لطف داوران جشنواره قرار گرفت، در واقع اولین نمایشنامهای است که نوشتهام.
گفتنی است؛ چهارمین جایزه نمایشنامه نویسی شیدای دهکردی با هدف ارج نهادن به هنر نمایشنامهنویسی و با هدف تولید نمایشنامه و معرفی نمایشنامهنویسان خلاق و دستیابی به تولیدات نمایشی مطلوب و اثرگذار از سوی واحد هنرهای نمایشی حوزه هنری چهارمحال و بختیاری برگزار شد و منتخبین آن ۷ مرداد در شهرکرد معرفی شدند.
نظر شما